دست نوشته ها

این و بلاگ محل ارائه و بررسی آثار شما همچون شعر،ترانه و داستان های کوتاه است.

دست نوشته ها

این و بلاگ محل ارائه و بررسی آثار شما همچون شعر،ترانه و داستان های کوتاه است.

شعر واژه

سلام باز هم از همه دوستانی که نظرات خودشونو دادن صمیمانه متشکریم و باز هم خواهش می کنم شعرها و یا هرگونه دست نوشته های سبز و زلالتون رو برای ما ارسال کنید تا ازنور کلامتون این دشت لحظه ای عطر باران بگیرد. 

دوستی که خودشو معرفی نکرده بود نوشته ای رو گذاشتن که فکر می کنم منصوب به بزرگ مرد معاصر ایران دکتر چمران باشه. 

نوشته به این صورته : 

خستگی را تو به خاطر مسپار
که افق نزدیک است و خدایی بیدار
که تورا می بیند
وبه عشق تو همه حادثه را می چیند
و همینش کافیست... 
نوشته های بسیار زیبایی دارن دکتر چمران که در آینده لابه لای نهال های سبز بوستان سخن از عطر اونها فضا رو آغشته خواهیم کرد. 
و اما...  از دوستی که گفته من شاعر نیستم ولی باشما همکاری میکنم تشکر میکنم.خیلی خوشحالم که توی این وبلاگ شرکت داشتی و مطمئنم یه روز طبعت بارور خواهد شد.  
شعری دیگری که نزدیک به قالب سپید هست رو از آقای محمدرضا بارانی واستون گذاشتم که امیدوارم نظراتتون رو بدید.    
 
 واژه 

جنبش پرچمی سفید بر فراز بام تاریک شب

آه،

وقتی دستان نوازشگرت

 صورت خوابنمای ذهنم را نوازش می دهد

 قدم های ضعیفم را برای یافتنت

از زمین مربع فرش شده حیاتم می برد

 تا آنجا که سبزی برگان درختانش را می شود درصافی جوی ها لمس کرد؛

باد ورق می زند

این دفتر خیس شده از واژه روشنایی را

 و من قلم می زنم این حس برآهیخته از جانم را ...

شعر شمعدان

سلام 

از چندتا از دوستان که نظرات خودشونو داده بودن متشکرم و امیدوارم آثارشونم ارسال کنن.چند تا از عزیزان از وبلاگ تعریف کرده بودن و همچنین از قطعه قبلی، که نظر نقادانه یکی از دوستان به این صورته : 

"سلام به نظر من خیلی ساده و بدون ییچ و تاب به بیان احساسات خودش پرداخته که اصولا در ادبیات باید بیشتر گفته هارو توی لفافه قراربدیم "

 

 بازم از شما می خواهم که شعرهای خودتون برای وبلاگ ارسال کنید. 

شما می تونید برای ارسال آثار خودتون از قسمت تماس با من استفاده کنید. 

 

در حال حاضر قصد دارم که یک شعر نیمایی بسیار زیبا از جناب مهدی اخوان ثالث (ماث) که از بهترین شاعران معاصر ایران در زمینه اشعار نو است رو برای شما قرار بدم.  

 

شمعدان

 

چون شمعم و سرنوشت روشن،خطرم . 

پروانه مرگ پرزنان دور سرم. 

چون شرطٍ اجل بر سر از آتش تبرم؛ 

خصم افکند آوازه که با تاج زرم ! 

 

اکنون که زبان، شعله ورم نیست، چو شمع؛ 

وز  عمر همین شَیبم باقی ست، چو شمع؛ 

فیلَم نه به یاد هندُستانی، 

پس بر سرم آتشین کجک چیست، چو شمع ؟! 

 

از آتش دل شب، همه شب بیدارم. 

چون شمع ز شعله تاج بر سر دارم. 

از روز دلم به وحشت، از شب به هراس، 

وز بود و نبود خویشتن بیزارم.

اولین حرف

سلام و دورد  

عید نوروز بر همه پارسی زبانان به وِِیژه گودنشینان  عرصه شعر و ادب مبارک باد. 

این وبلاگ به همّت چند شاعر و ترانه سرا راه اندازی شده است. اصلی ترین هدف این وبلاگ ایجاد پیوندی برای تبادل نظر شاعران و ترانه سرایان و نوسیندگان ادبی است. 

ما از شاعران و ترانه سرایان و داستان نویسان (بررسی در بخش مخصوص داستان های کوتاه) جوان دعوت می کنیم که با ارائه آثار خود در این وبلاگ از نظرات دیگران استفاده کنند، و همچنین با دعوت از کهنه کاران این عرصه سعی می کنیم که از تجربیات این شاعران گرانقدر استفاده کنیم.  

  

لازم این رو هم عنوان کنم که قصد ما در ابتدا ایجاد یک سایت با بخش های کاملا مجزا برای هرکدام از اعضا و همچنین مرز بندی های ادبی در زمینه آثار بود. اما مدیریت یک سایت نیاز به یک خرد جمعی داره که تا تشکیل جمع مدیران که از ویژه ترین شاعران این وبلاگ خواهند بود در این وبلاگ به ارائه خدمات خواهیم پرداخت. 

 

قطعه آرزو

 قطعه ی ادبی بسیار زیبایی رو که اثر آقای محمدرضا بارانی هست رو روی وبلاگ قرار دادیم که البته قابل نقد هم هست

 

ستاره ها، آسمان شب را پر نورتر از چشمان من و تو کرده اند،  

چون خیره به آن ها مانده ایم   

ستاره شمال در آن طرف سوی چشمانت را به خود می گیرد، 

اما مردمانت بازهم به دنبال ماه می گردد، 

ماه...، 

ماه چه خوشه ای خمیده و چه قرصی خندان بازهم ناظرین را به نظاره می خواند، 

شب تاریک است، 

و رقص ستارگان نگاهت را هرگز خسته نمی کند 

گاه گاهی ستاره ای متحرک را می یابی که چشمک زنان می گذرد،    

اما، 

انگار هواپیمایی ست که در آرزوی ستاره شدن پرواز می کند، 

مهتاب شیشه ای را خاموش می کنی،  

تا آسمان دیده ات را با بارش ستاره آشناتر کنی  

در میان ستارگان جستجو می کنی   

 

و آنقدر میگردی که چشمانت ستارگان را به فراموشی می سپارد   

در تاریکی مبهمی می مانی، 

بخواب، 

ولی بدان 

 که هنوز کسانی هستند 

که چشم به راه خورشیدند.